تئوری بیگ بنگ؛ آزمایش جشن (قسمت های ماندگار سریال ها) - وبلاگ سانا

به گزارش وبلاگ سانا، سه سال از پخش فصل آخر سریال تئوری بیگ بنگ گذشته و حال که دوباره این سریال کمدی را مرور می کنیم، متوجه می شویم که با چه جواهر کمیابی طرف بودیم. کمتر سریال کمدی پیدا می گردد که بتواند دوازده فصل پیاپی در یک سطح بماند و همواره مخاطبان خود را راضی کند. تئوری بیگ بنگ به خیلی چیزها مشهور است: تمرکز گذاشتن روی شخصیت های عجیب و غریب و گیک، شوخی های زیرکانه با علم و موضوعات علمی، استفاده هوشمندانه از نخبه ها و شخصیت های برجسته ی دنیای علم، … . این ها اساس و شالوده این سریال را تشکیل می دادند. کلی قسمت درجه یک و فوق العاده هم با تکیه بر این دستمایه ها ساخته شد. ولی در قسمت 17 از فصل نهم سریال که آزمایش جشن نام دارد، این سریال کمی از جهت معمول خود فاصله می گیرد و وارد یک جاده فرعی فراموش نشدنی می گردد.

این قسمت درباره جشن تولد شلدون است. او همواره از جشن تولد گریزان است، به عبارت دیگر از آن می ترسد. بچه که بوده است، خواهرش به همراه دوستانش در روز تولد حسابی او را دست انداخته اند و کلی شوخی ناجور با او نموده اند. مثلا یک بار به او گفته اند که امروز بتمن قرار است به جشن تولدت بیاید و شلدون بیچاره تا ساعت ها منتظر بتمن بوده است. تمام این شوخی های سرکاری و مسخره بازی ها باعث شده اند شلدون به نوعی فوبیای جشن تولد داشته باشد. هر جشن تولد او را با سیلی از خاطرات تلخ گذشته روبرو می نماید. اما امی عزمش را جزم نموده که سال جاری یک جشن تولد عالی برای شلدون بگیرد. هرطوری هم که هست خود شلدون را هم راضی می نماید.

همه چیز عالی پیش می رود. تمام دوستان هرکاری که از دست شان برمی آید انجام می دهند. لئونارد و هاوارد و راج آدام وست (بازیگر سال های دور نقش بتمن) را راضی می نمایند که به جشن بیاید. پنی و امی و برندت دکوراسیون جشن و پخت و پز را برعهده می گیرند. استوارت و ویل ویتن و سارا گیلبرت و تمام دوستان نو و قدیم حضور دارند. خود جشن عالی آغاز می گردد، ولی به یک باره شلدون به یاد خاطرات بد گذشته می افتد و در حمام خانه قایم می گردد. به جای لئونارد و امی، این پنی است که به حمام می رود تا شلدون را راضی به بیرون آمدن کند. این جاست که این قسمت، آس خود را رو می نماید.

پنی به شلدون می گوید شاید اگر او هم از دوستان خواهرش بود، آن موقع شلدون را دست می انداخت. ولی الان شلدون را یکی از برترین دوستان زندگی اش می داند. آشنایی با شلدون، پنی را برای همواره متحول نموده است. تئوری بیگ بنگ معمولا خیلی وارد احساسات نمی گردد. حتی در احساسی ترین صحنه ها هم فضایی برای شوخی و طنز نگه می دارد. ولی این صحنه، یکی از جدی ترین صحنه های کل سریال است. دلیلش هم تعیین است، این جا داریم سیر تحول شخصیتی پنی، یکی از شخصیت های کلیدی سریال را می بینیم. مسیری که پنی در طول این دوازده فصل طی می نماید، عجیب و حیرت انگیز است. او ابتدا یک دختر مجذوب کننده و سربه هوا و خودخواه است که اهمیتی به احساسات دیگران نمی دهد. ولی همین دختر بی خیال و سربه هوا کم کم به احساسات جدی خود فرصت بروز می دهد. عاشق می گردد، دوستانی صمیمی پیدا می نماید، همسر می گردد و حتی در فصل خاتمهی، مادر بودن را هم تجربه می نماید (با وجود این که همواره می گوید که بچه دوست ندارد). آن صحبت های خردمندانه پنی در فسمت 17 فصل 9 را باید با چند قسمت ابتدایی سریال مقایسه کنیم تا ببینیم پنی برای رسیدن به این پختگی، چه مسیری را از سر گذرانده است.

پنی در اوایل سریال دختری دوست داشتنی است که امیدوار است با تکیه بر زیباییش، بتواند وارد دنیای سینما گردد. اما تقریبا به هیچ یک از خواسته های خود نمی رسد. نه به معروفیت می رسد، نه به ثروت و قدرت. برای شخصی مثل پنی، بی شمار گزینه مختلف برای ازدواج وجود دارد. گزینه های مختلفی که خیلی هایشان احتمالا شرایطی بهتر از لئونارد داشته باشند. ولی او با کمی فداکاری و گذشت، زندگی در کنار لئونارد و دوستان صمیمیش را به موقعیت های دیگر ترجیح می دهد. دیگر تا خاتمه سریال، ما اثری از حسرت در سیمای پنی نمی بینیم. او از انتخاب خود راضی است، حتی با وجود این که می داند این انتخاب باعث عقب ماندن او در بسیاری زمینه های دیگر شده است. همین صحبت های او با شلدون در این قسمت از سریال، نمونه ای عالی برای تایید این ادعا است.

رابطه بین پنی و شلدون، از دیگر نقاط قوت سریال است که در این قسمت، نمود آن را به خوبی می بینیم. پنی و شلدون به نوعی در دو انتهای طیف شخصیتی آدم های این سریال قرار دارند. شلدون نابغه و نامتعارف و خودخواه و برعکس پنی، اجتماعی و باگذشت و مهربان و معمولی. در طول سریال، بارها شاهد دعوا و بگومگوهای بین این دو شخصیت هستیم. و در طول این دوازده فصل، یک دوستی عمیق بین این دو شکل می گیرد. پنی کم کم جای مادری مهربان را برای شلدون می گیرد، شلدون هم پسری سرتق و شرور می گردد که مرتب خرابکاری می نماید. در قسمت آزمایش جشن و به وسیله دیالوگ های بین پنی و شلدون، متوجه می شویم که این دو شخصیت متضاد به چه ترکیب مجذوب کنندهی با هم رسیده اند. هوشمندانه ترین ایده سازندگان سریال برای این قسمت، انتخاب پنی برای صحبت با شلدون است. امی یا لئونارد هم می توانستند شلدون را حمام بیرون بیاورند. اما آن گفتگوی پنی و شلدون در حمام فرصتی برای ما می گردد تا به عمق شخصیت پنی پی ببریم، به جایگاه او در زندگی شلدون پی ببریم و ببینیم خود او در طول این مدت، چه رشدی را از سر گذرانده است.

سریال های کمدی معمولا این قدر صریح و مستقیم احساسات شخصیت های خود را رو نمی نمایند، از این نظر، تئوری بیگ بنگ از تمام سریال های کمدی دیگر بدتر است. اما در آزمایش جشن، یک بار به چنین چیزی اجازه بروز داده می گردد. ریسکی که خیلی خوب جواب داده و باعث شده با یکی از عمیق ترین و احساسی ترین قسمت های کل این مجموعه طرف باشیم.