بهترین تغییر ها در بهترین زمان ممکن

به گزارش وبلاگ سانا، شاید شما هم کتاب مشهور و پرفروش چه کسی پنیر مرا برداشته؟ را خوانده باشید که در آن به همین موضوع اشاره شده است: در این کتاب ما با داستان دو موش روبه رو هستیم که انبار پنیری که منبع غذایی اصلی آن ها محسوب می شد ناگهان از بین رفت و این دو موش بدون غذا ماندند. یکی از این دو موش خیلی سریع آغاز کرد به جست وجو برای پیدا کردن یک منبع جدید پنیر برای سیر کردن خود در حالی که موش دیگر دست روی دست گذاشت و منتظر وقوع یک معجزه و بازگشت معجزه آسای انبار پنیر ماند.

بهترین تغییر ها در بهترین زمان ممکن

به گزارش دنیای اقتصاد به نقل از کتاب profiting from Foresight، در نتیجه موش اول توانست زنده بماند، اما موش دوم پس از مدتی از شدت گرسنگی مرد. تعلل و دست روی دست گذاشتن در دنیای کسب وکار شکل های مختلفی دارد که برخی از آن ها خیلی گول زننده و اغوانماینده هستند. به عنوان مثال هستند شرکت هایی که محصولات قبلی شان را با تغییرات ظاهری جزئی و به اسم محصولات جدید به بازار عرضه می نمایند و نام این کار را نوآوری می گذارند حال آنکه بهبود عملکردی خاصی در این محصولات جدید مشاهده نمی گردد. چنین شرکت هایی کاملا شبیه به موش تنبل کتاب چه کسی پنیر مرا برداشته؟ هستند که برای بهتر شدن شرایطشان دست روی دست گذاشته اند و اقدام به نوآوری واقعی نمی نمایند.

در این میان تاکید بر یک نکته مهم و کلیدی اهمیت بسیار زیادی دارد و آن اینکه برخی از ساختار ها آنچنان مستحکم و جاافتاده به نظر می رسند که در هم شکستن و تغییر دادن آن ها و درانداختن طرحی نو به جای آن ها امری سخت و جسورانه به نظر می رسد و کوشش برای تغییر دادن کورکورانه و بدون مقدمه چینی آن ها می تواند دردسرساز و مشکل آفرین باشد. در ادامه به دو داستان مربوط به دو شرکت مشهور اشاره خواهد شد که نمونه های خوبی هستند از ایجاد تغییرات درست و تاثیرگذار در ابعاد مناسب، در زمان مناسب و در بهترین شرایط ممکن.

داستان اول

سال ها پیش و در دورانی که استیو جابز شرکت اپل را ترک نموده بود، این شرکت عظیم و مشهور با مسائل اقتصادی متعددی دست و پنجه نرم می کرد و در بخش های مختلف طراحی، بازاریابی و فراوری محصولات اصلی اش که روزگاری موجب شهرت و موفقیت شرکت شده بودند یعنی کامپیوتر های شخصی و لپ تاپ با مسائل مختلفی روبرو شد. در آن دوران شرکت اپل به شدت به درآمد های ناشی از فروش کامپیوتر های شخصی و لپ تاپ وابسته بود، اما مدت ها بود که شرایط بر وفق مراد اپل پیش نمی رفت و رقبا در حال پیشی دریافت از اپل بودند.

در نتیجه زمانی که استیو جابز به اپل بازگشت و دوباره سکان راهنمایی شرکت را در شرایطی بحرانی در دست گرفت، این سوال از او شد که چگونه می خواهد شرکت را تغییر دهد تا از شرایط نابسامان آن موقع خارج گردد و برنامه او برای تغییر کامپیوتر ها و لپ تاپ های فراوریی شرکت اپل چیست.

اما پاسخی که استیو جابز عظیم به این سوال داد، پاسخی عجیب و معنادار بود. او گفت: همه باید منتظر یک چیز عظیم جدید از اپل باشند. او در آن موقع اعتقادی به معرفی یک کامپیوتر یا لپ تاپی جدید و ساختارشکن نداشت چراکه اندیشه های عظیم تری در سر داشت و چنین بود که او با معرفی محصولات ساختارشکنی مانند آی پد و آی فون، مسیری کاملا جدید در کسب وکار شرکت اپل گگردد و دنیا را با این محصولات نو دگرگون ساخت.

در واقع استیو جابز با گگرددن مسیری جدید و متفاوت در شرکت اپل، این شرکت را به همان تغییری رساند که مدت ها احتیاجمند آن بود و فقدان آن باعث ضعف شدید شرکت اپل در برابر رقبا شده بود. به بیان روشن تر، آینده نگری فوق العاده استیو جابز و دیدن فرایند های آینده بود که باعث شد تا او مصمم گردد شرکت اپل را برای اولین بار وارد حوزه هایی مانند سرگرمی های شخصی، دوربین، ساعت مچی و تلفن های همراه کند و نام اپل در این بخش ها نیز طنین انداز گردد.

داستان دوم

به طور کلی، آنچه در زمان تصمیم گیری و برنامه ریزی برای ایجاد هر تغییر و تحولی ضروری است آگاهی کامل از بهترین زمان ممکن برای به چالش کشیدن شرایط موجود و جایگزین کردن آن با گزینه مطلوب است چراکه در صورت انتخاب زمان مناسب برای شروع هر تغییری می توان تغییرات مورد نظر را با برانگیختن کمترین مقاومت از سوی دیگران و با بیشترین اثربخشی عملی ساخت و طرحی نو درانداخت.

من خودم نمونه شاخص ایجاد تغییرات عظیم و به موقع را در شرکت گودیر (Goodyear) که یک شرکت معروف لاستیک سازی است و من با آن ها به عنوان مشاور همکاری داشته ام مشاهده کردم. چند سال پیش، تیم بازاریابی شرکت گودیر پیش بینی نموده بود که به زودی تقاضای زیادی برای تایر های جدید ماشین های اسپرت و مسابقه ای به وجود خواهد آمد که از تکنولوژی پیشرفته تری در مقایسه با تایر های مرسوم آن دوره برخوردار بودند. این تایر های جدید که بعد ها با نام تجاری ایگل (Eagle) به بازار های دنیای عرضه شدند از تکنولوژی هایی استفاده می کردند که تا آن موقع در صنعت تایرسازی مورد استفاده قرار نگرفته بودند و هیچ شرکت دیگری سراغ آن تکنولوژی ها نرفته بود. در ابتدا، طرح پیشنهادی مهندسان طراح شرکت گودیر که افرادی خلاق و جسور بودند با واکنش سرد مدیران شرکت روبه رو شد و طرح پیشنهادی آن ها تا مدت ها بلااستفاده باقی ماند تا اینکه نشانه های اولیه تغییر رفتار و دگرگون شدن احتیاج های مشتریان هویدا شد و همین عامل مانند جرقه ای بود که باعث شعله ور شدن آتشی شد که مهندسان شرکت از مدت ها به دنبال روشن کردن آن بودند.

در نتیجه به محض اینکه طرح مورد نظر مهندسان نخبه شرکت گودیر دوباره پیشنهاد شد و روی میز هیات مدیره شرکت نهاده شد به سرعت مورد تایید و تصویب نهاده شد و سایر فرآیند های مربوط به آماده سازی خط فراوری و برنامه ریزی برای بازاریابی و توزیع تایر های جدید ایگل که از جدیدترین تکنولوژی های آن موقع بهره می بردند فراهم شد و تغییری که در ابتدا با مقاومت تصمیم گیران و مدیران شرکت روبرو شده بود به یکی از تغییرات مثبت و مثال زدنی شرکت گودیر تبدیل شد و این است نمونه ای از ایجاد تغییرات مناسب و تاثیرگذار در زمان و مکان مناسب و درست.

منبع: فرارو

به "بهترین تغییر ها در بهترین زمان ممکن" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "بهترین تغییر ها در بهترین زمان ممکن"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید