لعنت به فوتبال اگه معنیش جداییه!

به گزارش وبلاگ سانا، چرا فوتبال در ورزشگاه پرجمعیت برگزار می گردد و هرچه جمعیت بیشتر باشد به آن افتخار می نمایند؟ چون یک همایش جمعی است.

لعنت به فوتبال اگه معنیش جداییه!

به گزارش وبلاگ سانا، روزنامه همشهری نوشت: زن سیاهپوش، بچه به بغل رو به دوربین از دردی می گوید که هنوز تبش داغ است. دوست دارد تصویر ریورس گردد به قبل از بازی پرسپولیس-کاشیما. پدری سیاهپوش به دوربین خیره شده و از نبود پسرش می گوید؛ از قصاص قاتل پسرش می گوید؛ از دردی می گوید که هنوز تبش داغ است. دوست دارد تصویر ریورس گردد به قبل از بازی پرسپولیس-کاشیما.

جملات را کادوپیچ می کنیم و تحویل تماشاگر می دهیم. بیل شنکلی می گوید فوتبال بازی مرگ و زندگی نیست، فراتر از آن است. یک بار هم نه، چندبار در طول سال ها تکرار می کنیم که کاملا به خورد ذهن تماشاگر برود. جمله درخشانی است، اما فرهنگ هضمش را نداریم. البته ناقل محترم این جمله از نسلی می آید که فرهنگ هواداری فوتبالی اش بسیار از فرهنگ فوتبالی این نسل جلوتر بود؛ فرهنگی که در 15 مهر 62 تا لب خط زمین ورزشگاه آزادی و روی پروژکتورها تماشاگر نشست و داربی را دید و خون از دماغ کسی نیامد. در این تصویر ریورس چه نموده ایم که 2 نفر جانشان را برای فوتبالی هزینه کردند که پوچی اش از سوت خاتمه بازی برگشت پرسپولیس - کاشیما در تهران تعیین بود. بفهمید آقایان! فوتبال را در همان زمین چال کنید و بیایید بیرون. به بیرون از چمن بکشید نتیجه اش می گردد فرهنگی که شما رویش کار ننموده اید. پس بچه ای بی پدر می گردد و پدری بی پسر. چرا فوتبال در ورزشگاه پرجمعیت برگزار می گردد و هرچه جمعیت بیشتر باشد به آن افتخار می نمایند؟ چون یک همایش جمعی است. عده ای دورهم انرژی هایشان یکی می گردد و آدرنالین ترشح می نمایند در نبود هیچ سرگرمی ای در اینجا. اگر معنی فوتبال جدایی است، لعنت به آن. بروید جواب کودکی را بدهید که آرزوی دیدن روی پدر را بر دوشش تا آخر حمل می نماید. بروید جواب پدری را بدهید که شاید خودش هم سهمی در نبود پسرش داشته باشد. جمله بیل شنکلی برای فوتبال جزیره و فرم هواداری آنجا احتمالا بیان شده است. ما کجایمان به جزیره می رود که هواداری مان برود.

در بازی پرسپولیس-سپاهان شاید تنها صحنه دراماتیکی که می شد از دل دود و ترقه و فحاشی های داخل و بیرون زمین درآورد، لحظه بعد از گل پرسپولیس بود. علیپور رفت توی دروازه که توپ را بیاورد وسط زمین و بازی را آغاز کند. این کار را منطقا اصفهانی ها باید انجام می دادند، اما علیپور که توپ را برداشت یکی از زردها زد زیر توپ و با گلزن درگیر شد که توپ را چرا می بری؟ دقت کنید سپاهان قاعدتا باید بیشتر دوست می داشت بازی را آغاز کند و در دقایق باقیمانده برده از زمین بیرون بیاید، اما انگار جای خیلی چیزها عوض شده است.

کاش تصویر ریورس می شد به قبل از بازی پرسپولیس-کاشیما. کاش اصلا تصویر ریورس می شد به قبل از کور شدن سرباز احمدی در 10سال قبل در همین اصفهان. فوتبال مگر چقدر ارزش دارد؟ قطعا ارزش مرگ ندارد، ارزش زندگی چرا. کاش تصویر ریورس می شد به قبل از نقل جمله بیل شنکلی.کاش!

منبع: خبرگزاری ایسنا

به "لعنت به فوتبال اگه معنیش جداییه!" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "لعنت به فوتبال اگه معنیش جداییه!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید